راهيــان نــور نــورافشـــان کننـدکلبـــه خامــــوش دل تابـان کننداز طبيبــان دردشان درمـان نشددردشان را قدسيـان درمان کنندنوش جـان جام مي عهـد الستغسـل جـان با قطــره باران کنندبا انالحـــق دم زنان منصـور وارخويشتـن را راهـي ميـدان کنندرقص آتش لايــق پروانه هاستکاين چنين جان را فداي جان کنندجان به اخلاص طبق وا مي نهنـدتا که عالم را زخود حيـران کنندعهد و پيمان بسته با معبود خويشعزمشـــان را تکيـه بر ايمـان کنندرو دل آواي از پـــس ايــن قافلــهتا تــو را هــم شهــره دوران کنند
اللهم عجل لوليک الفرج